آیا ندیدى کسانى را که بهرهاى از کتاب (خدا) به آنان داده شده، (با این حال)، به «جبت» و سخللّهطاغوت» ( بت و بتپرستان) ایمان مىآورند، و درباره کافران مىگویند: «آنها، از کسانى که ایمان آوردهاند، هدایت یافتهترند»؟! (51)
آنها کسانى هستند که خداوند، ایشان را از رحمت خود، دور ساخته است; و هر کس را خدا از رحمتش دور سازد، یاورى براى او نخواهى یافت. (52)
آیا آنها ( یهود) سهمى در حکومت دارند (که بخواهند چنین داورى کنند)؟ در حالى که اگر چنین بود، (همه چیز را در انحصار خود مىگرفتند،) و کمترین حق را به مردم نمىدادند. (53)
یا اینکه نسبت به مردم ( پیامبر و خاندانش)، و بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد مىورزند؟ ما به آل ابراهیم، (که یهود از خاندان او هستند نیز،) کتاب و حکمت دادیم; و حکومت عظیمى در اختیار آنها ( پیامبران بنى اسرائیل) قرار دادیم. (54)
ولى جمعى از آنها به آن ایمان آوردند; و جمعى راه (مردم را) بر آن بستند. و شعله فروزان آتش دوزخ، براى آنها کافى است! (55)
کسانى که به آیات ما کافر شدند، بزودى آنها را در آتشى وارد مىکنیم که هرگاه پوستهاى تنشان (در آن) بریان گردد (و بسوزد)، پوستهاى دیگرى به جاى آن قرار مىدهیم، تا کیفر (الهى) را بچشند. خداوند، توانا و حکیم است (و روى حساب، کیفر مىدهد). (56)
و کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، بزودى آنها را در باغهایى از بهشت وارد مىکنیم که نهرها از زیر درختانش جارى است; همیشه در آن خواهند ماند; و همسرانى پاکیزه براى آنها خواهد بود; و آنان را در سایههاى گسترده (و فرح بخش) جاى میدهیم. (57)
خداوند به شما فرمان مىدهد که امانتها را به صاحبانش بدهید! و هنگامى که میان مردم داورى مىکنید، به عدالت داورى کنید! خداوند، اندرزهاى خوبى به شما مىدهد! خداوند، شنوا و بیناست. (58)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الامر ( اوصیاى پیامبر) را! و هرگاه در چیزى نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها داورى بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) براى شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است. (59)
آیا ندیدى کسانى را که گمان مىکنند به آنچه (از کتابهاى آسمانى که) بر تو و بر پیشینیان نازل شده، ایمان آوردهاند، ولى مىخواهند براى داورى نزد طاغوت و حکام باطل بروند؟! با اینکه به آنها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند. اما شیطان مىخواهد آنان را گمراه کند، و به بیراهههاى دور دستى بیفکند. (60)
و هنگامى که به آنها گفته شود: «به سوى آنچه خداوند نازل کرده، و به سوى پیامبر بیایید سذللّه، منافقان را مىبینى که (از قبول دعوت) تو، اعراض مىکنند! (61)
پس چگونه وقتى به خاطر اعمالشان، گرفتار مصیبتى مىشوند، سپس به سراغ تو مىآیند، سوگند یاد مىکنند که منظور (ما از بردن داورى نزد دیگران)، جز نیکى کردن و توافق (میان طرفین نزاع،) نبوده است؟! (62)
آنها کسانى هستند که خدا، آنچه را در دل دارند، مىداند. از (مجازات) آنان صرف نظر کن! و آنها را اندرز ده! و با بیانى رسا، نتایج اعمالشان را به آنها گوشزد نما! (63)
ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر براى این که به فرمان خدا، از وى اطاعت شود. و اگر این مخالفان، هنگامى که به خود ستم مىکردند (و فرمانهاى خدا را زیر پا مىگذاردند)، به نزد تو مىآمدند; و از خدا طلب آمرزش مىکردند; و پیامبر هم براى آنها استغفار مىکرد; خدا را توبه پذیر و مهربان مىیافتند. (64)
به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اینکه در اختلافات خود، تو را به داورى طلبند; و سپس از داورى تو، در دل خود احساس ناراحتى نکنند; و کاملا تسلیم باشند. (65)
اگر (همانند بعضى از امتهاى پیشین،) به آنان دستور مىدادیم: «یکدیگر را به قتل برسانید سذللّه، و یا: «از وطن و خانه خود، بیرون روید»، تنها عده کمى از آنها عمل مىکردند! و اگر اندرزهایى را که به آنان داده مىشد انجام مىدادند، براى آنها بهتر بود; و موجب تقویت ایمان آنها مىشد. (66)
و در این صورت، پاداش بزرگى از ناحیه خود به آنها مىدادیم. (67)
و آنان را به راه راست، هدایت مىکردیم. (68)
و کسى که خدا و پیامبر را اطاعت کند، (در روز رستاخیز،) همنشین کسانى خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده; از پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان; و آنها رفیقهاى خوبى هستند! (69)
این موهبتى از ناحیه خداست. و کافى است که او، (از حال بندگان، و نیات و اعمالشان) آگاه است. (70)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! آمادگى خود را (در برابر دشمن) حفظ کنید و در دستههاى متعدد، یا بصورت دسته واحد، (طبق شرایط هر زمان و هر مکان،) به سوى دشمن حرکت نمایید! (71)
در میان شما، افرادى (منافق) هستند، که (هم خودشان سست مىباشند، و هم) دیگران را به سستى مىکشانند; اگر مصیبتى به شما برسد، مىگویند: «خدا به ما نعمت داد که با مجاهدان نبودیم، تا شاهد (آن مصیبت) باشیم!» (72)
و اگر غنیمتى از جانب خدا به شما برسد، درست مثل اینکه هرگز میان شما و آنها دوستى و مودتى نبوده، مىگویند: «اى کاش ما هم با آنها بودیم، و به رستگارى (و پیروزى) بزرگى مىرسیدیم!» (73)
کسانى که زندگى دنیا را به آخرت فروختهاند، باید در راه خدا پیکار کنند!و آن کس که در راه خدا پیکار کند، و کشته شود یا پیروز گردد، پاداش بزرگى به او خواهیم داد. (74)
چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکانى که (به دست ستمگران)تضعیف شدهاند، پیکار نمىکنید؟! همان افراد (ستمدیدهاى) که مىگویند: «پروردگارا! ما را از این شهر (مکه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر! و از طرف خود، براى ما سرپرستى قرار ده! و از جانب خود، یار و یاورى براى ما تعیین فرما! (75)
کسانى که ایمان دارند، در راه خدا پیکار مىکنند; و آنها که کافرند، در راه طاغوت ( بت و افراد طغیانگر). پس شما با یاران شیطان، پیکار کنید! (و از آنها نهراسید!) زیرا که نقشه شیطان، (همانند قدرتش) ضعیف است. (76)
آیا ندیدى کسانى را که (در مکه) به آنها گفته شد: «فعلا) دست از جهاد بدارید! و نماز را برپا کنید! و زکات بپردازید!» (اما آنها از این دستور، ناراحت بودند)، ولى هنگامى که (در مدینه) فرمان جهاد به آنها داده شد، جمعى از آنان، از مردم مىترسیدند، همان گونه که از خدا مىترسند، بلکه بیشتر! و گفتند: «پروردگارا! چرا جهاد را بر ما مقرر داشتى؟! چرا این فرمان را تا زمان نزدیکى تاخیر نینداختى؟!» به آنها بگو: «سرمایه زندگى دنیا، ناچیز است!و سراى آخرت، براى کسى که پرهیزگار باشد، بهتر است! و به اندازه رشته شکاف هسته خرمایى، به شما ستم نخواهد شد! (77)
هر جا باشید، مرگ شما را درمىیابد; هر چند در برجهاى محکم باشید! و اگر به آنها ( منافقان) حسنه (و پیروزى) برسد، مىگویند: «این، از ناحیه خداست.»و اگر سیئه (و شکستى) برسد، مىگویند: «این، از ناحیه توست.» بگو: «همه اینها از ناحیه خداست.» پس چرا این گروه حاضر نیستند سخنى را درک کنند؟! (78)
(آرى،) آنچه از نیکیها به تو مىرسد، از طرف خداست; و آنچه از بدى به تو مىرسد، از سوى خود توست. و ما تو را رسول براى مردم فرستادیم; و گواهى خدا در این باره، کافى است! (79)
کسى که از پیامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده; و کسى که سرباز زند، تو را نگهبان (و مراقب) او نفرستادیم (و در برابر او، مسؤول نیستى). (80)
آنها در حضور تو مىگویند: «فرمانبرداریم»; اما هنگامى که از نزد تو بیرون مىروند، جمعى از آنان بر خلاف گفتههاى تو، جلسات سرى شبانه تشکیل مىدهند; آنچه را در این جلسات مىگویند، خداوند مىنویسد. اعتنایى به آنها نکن! (و از نقشههاى آنان وحشت نداشته باش!) و بر خدا توکل کن! کافى است که او یار و مدافع تو باشد. (81)
آیا درباره قرآن نمىاندیشند؟! اگر از سوى غیر خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مىیافتند. (82)
و هنگامى که خبرى از پیروزى یا شکست به آنها برسد، (بدون تحقیق،) آن را شایع مىسازند; در حالى که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان -که قدرت تشخیص کافى دارند- بازگردانند، از ریشههاى مسائل آگاه خواهند شد. و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عده کمى، همگى از شیطان پیروى مىکردید (و گمراه مىشدید). (83)
در راه خدا پیکار کن! تنها مسؤول وظیفه خود هستى! و مؤمنان را (بر این کار،) تشویق نما! امید است خداوند از قدرت کافران جلوگیرى کند (حتى اگر تنها خودت به میدان بروى)! و خداوند قدرتش بیشتر، و مجازاتش دردناکتر است. (84)
کسى که شفاعت ( تشویق و کمک) به کار نیکى کند، نصیبى از آن براى او خواهد بود; و کسى که شفاعت ( تشویق و کمک) به کار بدى کند، سهمى از آن خواهد داشت. و خداوند، حسابرس و نگهدار هر چیز است. (85)
هرگاه به شما تحیت گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید; یا (لااقل) به همان گونه پاسخ گویید! خداوند حساب همه چیز را دارد. (86)
خداوند، معبودى جز او نیست! و به یقین، همه شما را در روز رستاخیز -که شکى در آن نیست- جمع مىکند! و کیست که از خداوند، راستگوتر باشد؟ (87)
چرا درباره منافقین دو دسته شدهاید؟! (بعضى جنگ با آنها را ممنوع، و بعضى مجاز مىدانید.) در حالى که خداوند بخاطر اعمالشان، (افکار) آنها را کاملا وارونه کرده است! آیا شما مىخواهید کسانى را که خداوند (بر اثر اعمال زشتشان) گمراه کرده، هدایت کنید؟! در حالى که هر کس را خداوند گمراه کند، راهى براى او نخواهى یافت. (88)
آنان آرزو مىکنند که شما هم مانند ایشان کافر شوید، و مساوى یکدیگر باشید. بنابر این، از آنها دوستانى انتخاب نکنید، مگر اینکه (توبه کنند، و) در راه خدا هجرت نمایند. هرگاه از این کار سر باز زنند، (و به اقدام بر ضد شما ادامه دهند،) هر جا آنها را یافتید، اسیر کنید! و (در صورت احساس خطر) به قتل برسانید! و از میان آنها، دوست و یار و یاورى اختیار نکنید!. (89)
مگر آنها که با همپیمانان شما، پیمان بستهاند;یا آنها که به سوى شما مىآیند، و از پیکار با شما، یا پیکار با قوم خود ناتوان شدهاند; (نه سر جنگ با شما دارند، و نه توانایى مبارزه با قوم خود.) و اگر خداوند بخواهد، آنان را بر شما مسلط مىکند تا با شما پیکار کنند. پس اگر از شما کنارهگیرى کرده و با شما پیکار ننمودند، (بلکه) پیشنهاد صلح کردند، خداوند به شما اجازه نمىدهد که متعرض آنان شوید. (90)
بزودى جمعیت دیگرى را مىیابید که مىخواهند هم از ناحیه شما در امان باشند، و هم از ناحیه قوم خودشان (که مشرکند. لذا نزد شما ادعاى ایمان مىکنند; ولى) هر زمان آنان را به سوى فتنه (و بت پرستى) بازگردانند، با سر در آن فرو مىروند! اگر از درگیرى با شما کنار نرفتند و پیشنهاد صلح نکردند و دست از شما نکشیدند، آنها را هر جا یافتید اسیر کنید و (یا) به قتل برسانید! آنها کسانى هستند که ما براى شما، تسلط آشکارى نسبت به آنان قرار دادهایم. (91)
هیچ فرد باایمانى مجاز نیست که مؤمنى را به قتل برساند، مگر اینکه این کار از روى خطا و اشتباه از او سر زند; (و در عین حال،) کسى که مؤمنى را از روى خطا به قتل رساند، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و خونبهایى به کسان او بپردازد; مگر اینکه آنها خونبها را ببخشند. و اگر مقتول، از گروهى باشد که دشمنان شما هستند (و کافرند)، ولى مقتول باایمان بوده، (تنها) باید یک برده مؤمن را آزاد کند (و پرداختن خونبها لازم نیست). و اگر از جمعیتى باشد که میان شما و آنها پیمانى برقرار است، باید خونبهاى او را به کسان او بپردازد، و یک برده مؤمن (نیز) آزاد کند. و آن کس که دسترسى (به آزاد کردن برده) ندارد، دو ماه پى در پى روزه مىگیرد. این، (یک نوع تخفیف، و) توبه الهى است. و خداوند، دانا و حکیم است. (92)
و هر کس، فرد باایمانى را از روى عمد به قتل برساند، مجازات او دوزخ است; در حالى که جاودانه در آن مىماند; و خداوند بر او غضب مىکند; و او را از رحمتش دور مىسازد; و عذاب عظیمى براى او آماده ساخته است. (93)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که در راه خدا گام مىزنید (و به سفرى براى جهاد مىروید)، تحقیق کنید! و بخاطر اینکه سرمایه ناپایدار دنیا (و غنایمى) به دست آورید، به کسى که اظهار صلح و اسلام مىکند نگویید: «مسلمان نیستى» زیرا غنیمتهاى فراوانى (براى شما) نزد خداست. شما قبلا چنین بودید; و خداوند بر شما منت نهاد (و هدایت شدید).پس، (بشکرانه این نعمت بزرگ،) تحقیق کنید! خداوند به آنچه انجام مىدهید آگاه است. (94)
(هرگز) افراد باایمانى که بدون بیمارى و ناراحتى، از جهاد بازنشستند، با مجاهدانى که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند، یکسان نیستند! خداوند، مجاهدانى را که با مال و جان خود جهاد نمودند، بر قاعدان ( ترککنندگان جهاد) برترى مهمى بخشیده; و به هر یک از این دو گروه (به نسبت اعمال نیکشان،) خداوند وعده پاداش نیک داده، و مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظیمى برترى بخشیده است. (95)
درجات (مهمى) از ناحیه خداوند، و آمرزش و رحمت (نصیب آنان مىگردد); و (اگر لغزشهایى داشتهاند،) خداوند آمرزنده و مهربان است. (96)
کسانى که فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالى که به خویشتن ستم کرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالى بودید؟ (و چرا با اینکه مسلمان بودید، در صف کفار جاى داشتید؟!)» گفتند: «ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم.» آنها ( فرشتگان) گفتند: «مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟!» آنها (عذرى نداشتند، و) جایگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدى دارند. (97)
مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکانى که براستى تحت فشار قرار گرفتهاند (و حقیقتا مستضعفند); نه چارهاى دارند، و نه راهى (براى نجات از آن محیط آلوده) مىیابند. (98)
ممکن است خداوند، آنها را مورد عفو قرار دهد; و خداوند، عفو کننده و آمرزنده است. (99)
کسى که در راه خدا هجرت کند، جاهاى امن فراوان و گستردهاى در زمین مىیابد. و هر کس بعنوان مهاجرت به سوى خدا و پیامبر او، از خانه خود بیرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خداست; و خداوند، آمرزنده و مهربان است. (100)
بسته شدن وبلاگ
زندگی نامه ی شاعران جهان
زندگی نامه ی شاعران ایران
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 26
کل بازدید :51501

با عرض سلام خدمت شما کاربر گرامی! لطفا از وبلاگ دیگر من در بلاگفا دیدن فرمایید. Http://titres2.blogfa.com و اگر مطالب جلبی دارید یا سایت علمی خوبی رامی شناسید،از طریق پست الکترونیکی به من فرستید تا در این وبلا گ استفاده شود ! متشکرم. omid_titres@yahoo.com